سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که مردم را به خدا خواند و خود به کار نپردازد ، چون تیرافکنى است که از کمان بى‏زه تیر اندازد . [نهج البلاغه]
شام مهتاب - حرف دل عاشق
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  •  

    تو اون شام مهتاب کنارم نشستی
    عجب شاخه گل وار به پایم شکستی

    قلم زد نگاهت به نقش آفرینی
    که صورتگری را نبود این چنینی

    پریزاد عشقو مه آسا کشیدی
    خدا را به شور تماشا کشیدی

    تو دونسته بودی، چه خوش باورم من
    شکفتی و گفتی، از عشق پرپرم من

    تا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تاب
    تا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریاب

    قسم خوردی بر ماه ، که عاشقترینی
    تو یک جمع عاشق ، تو صادقترینی

    همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت
    به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت

    گذشت روزگاری از اون لحظه ناب
    که معراج دل بود به درگاه مهتاب

    در اون درگه عشق چه محتاج نشستم
    تو هر شام مهتاب به پایت شکستم

    تو از این شکستن خبرداری یا نه
    هنوز شور عشقو به سر داری یا نه

    تو دونسته بودی، چه خوش باورم من
    شکفتی و گفتی، از عشق پرپرم من

    تا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تاب
    تا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریاب

    قسم خوردی بر ماه ، که عاشقترینی
    تو یک جمع عاشق ، تو صادقترینی

    همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت
    به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت

    هنوزم تو شبهات اگه ماهو داری
    من اون ماهو دادم به تو یادگاری

    هنوزم تو شبهات اگه ماهو داری
    من اون ماهو دادم به تو یادگاری

    من اون ماهو دادم به تو یادگاری
    من اون ماهو دادم به تو یادگاری
    من اون ماهو دادم به تو یادگاری



    میلاد علیپور ::: پنج شنبه 85/7/13::: ساعت 5:13 عصر
    یک عاشق: حرفت رو بزن
    موضوعات یادداشت: عاشقانه ها، عاشقانه ها

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 3
    کل بازدید :6720

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    شام مهتاب - حرف دل عاشق

    >>لوگوی دوستان<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<