سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از جمله چیزهایی که پستی دنیا را به تو نشان می دهد، آن است که خداوند ـ جلّ ثناؤه ـ بساط آن را از رویت وجّه و اختیار، از سرِ اولیا و دوستانش برکشیده و از روی آزمون و فتنه، آن را برای دشمنانش گسترده است. [امام علی علیه السلام]
عاشقانه ها - حرف دل عاشق
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • شب آمد و من در کنج خلوت تنهاییم

    به انتظار آمدنت درمانده ترینم

    به خود میگویم:گر بودی اینجا چه میکردم؟

    چگونه در آغوش میگرفتمت

    با کدام کلام میگفتم:با من بمان

    در رویایم میبینم

     تو را در حالی که دست در دستم داری

    و سر بر شانه ام،موهای افشانت را میبویم

    و چه آشناست این نفس، بوی خوش زندگانی

    به کالبد خسته ام می وزد،مانند آبی بر کویر

    بر جان تشنه ام می بارد،و میگویمت دوباره :



    میلاد علیپور ::: پنج شنبه 85/7/13::: ساعت 5:13 عصر
    یک عاشق: حرفت رو بزن
    موضوعات یادداشت: عاشقانه ها، عاشقانه ها

    شب آمد و من در کنج خلوت تنهاییم

    به انتظار آمدنت درمانده ترینم

    به خود میگویم:گر بودی اینجا چه میکردم؟

    چگونه در آغوش میگرفتمت

    با کدام کلام میگفتم:با من بمان

    در رویایم میبینم

     تو را در حالی که دست در دستم داری

    و سر بر شانه ام،موهای افشانت را میبویم

    و چه آشناست این نفس، بوی خوش زندگانی

    به کالبد خسته ام می وزد،مانند آبی بر کویر

    بر جان تشنه ام می بارد،و میگویمت دوباره :



    میلاد علیپور ::: پنج شنبه 85/7/13::: ساعت 5:13 عصر
    یک عاشق: حرفت رو بزن
    موضوعات یادداشت: عاشقانه ها، عاشقانه ها

    یادش بخیر دفه اولی که تو کوچه دیدمش گفتش:

    داداشی می یای بازی کنیم،بعد ازاینکه بازیمون تموم شد گفت:

    تو بهترین داداش دنیایی.وقتی که بزرگتر شدم رفتم دانشگاه

    چشمام همش اونو میدید،میخواستم از ته قلبم بگم

    عاشقشم،دوسش دارم،اما اون میگفت تو بهترین داداش دنیایی

    وقتی ازدواج کرد به یقین رسیدم که حسی به من نداره

    خودم ساقدوشش بدوم،بازم گفت تو بهترین داداش دنیایی

    بعد چند وقت بر اثر حادثه مرد،من زیر تابوتشو گرفته بودم

    مطمئن بودم اگه میتونست حرف بزنه میگفت:

    تو بهترین داداش دنیایی،چند وقت بعد وقتی دفتر خاطراتشو خوندم

    دیدم نوشته عاشقت بودم،دوست داشتم ولی میترسیدم بگم

    واسه همین میگفتم:تو بهترین داداش دنیایی

    چشم تو آخر دنیاس خودت اینو نمیدونی

    نمی بخشمت...به خاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی..

    به خاطر تمام غم هایی که بر صورتم نشاندی

    نمی بخشمت...به خاطراحساسی که برایم پر پر کردی...

    به خاطر نمکی که بر زخمم گذاردی

    و نمی بخشمت...به خاطر عشقی که بر قلبم حک کردی



    میلاد علیپور ::: پنج شنبه 85/7/13::: ساعت 5:13 عصر
    یک عاشق: حرفت رو بزن
    موضوعات یادداشت: عاشقانه ها، عاشقانه ها

    یادش بخیر دفه اولی که تو کوچه دیدمش گفتش:

    داداشی می یای بازی کنیم،بعد ازاینکه بازیمون تموم شد گفت:

    تو بهترین داداش دنیایی.وقتی که بزرگتر شدم رفتم دانشگاه

    چشمام همش اونو میدید،میخواستم از ته قلبم بگم

    عاشقشم،دوسش دارم،اما اون میگفت تو بهترین داداش دنیایی

    وقتی ازدواج کرد به یقین رسیدم که حسی به من نداره

    خودم ساقدوشش بدوم،بازم گفت تو بهترین داداش دنیایی

    بعد چند وقت بر اثر حادثه مرد،من زیر تابوتشو گرفته بودم

    مطمئن بودم اگه میتونست حرف بزنه میگفت:

    تو بهترین داداش دنیایی،چند وقت بعد وقتی دفتر خاطراتشو خوندم

    دیدم نوشته عاشقت بودم،دوست داشتم ولی میترسیدم بگم

    واسه همین میگفتم:تو بهترین داداش دنیایی

    چشم تو آخر دنیاس خودت اینو نمیدونی

    نمی بخشمت...به خاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی..

    به خاطر تمام غم هایی که بر صورتم نشاندی

    نمی بخشمت...به خاطراحساسی که برایم پر پر کردی...

    به خاطر نمکی که بر زخمم گذاردی

    و نمی بخشمت...به خاطر عشقی که بر قلبم حک کردی



    میلاد علیپور ::: پنج شنبه 85/7/13::: ساعت 5:13 عصر
    یک عاشق: حرفت رو بزن
    موضوعات یادداشت: عاشقانه ها، عاشقانه ها

    <      1   2   3      
    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 7
    کل بازدید :6724

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    عاشقانه ها - حرف دل عاشق

    >>لوگوی دوستان<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<